یکشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۴

پنجشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۴

چپ و حقوق زنان

گام نخست در راه رسیدن به اهداف مبارزات زنان برای به دست آوردن حقوق برابر در جامعه، پذیرش این نگرش و عمل کردن مطابق با این واقعیت است که زن یک ابزار برای لذت و کامجویی مردان نیست. زن یک عضو برابر حقوق جامعه است. زنان در درجه نخست باید خود عمیقاً به این باور برسند، بر آن پافشاری کنند و مردان را نیز به پذیرش این نگرش وادار کنند که زن به عنوان شهروند، همکار، پزشک، مهندس، معلم، پرستار، کارگر، کارمند، دانشجو و غیره در جامعه حضور دارد و باید با شرایط کاملاً برابر با مردان حضور داشته باشد.
معیار ارزش گذاری زن زیبایی ظاهری صورت و اندام نیست. بلکه درجه مفید بودن اجتماعی، سطح دانش و معلومات، نقش او در تولید ثروت اجتماعی است که ارزش و جایگاه اجتماعی او را تعیین میکند. در جوامع مرد سالار که طی قرون متمادی عادت شده است به زن به عنوان عضوی ناقص در اجتماع نگریسته شود که وابسته به مرد و زائده وجود اوست. و گویی تا با مردی جفت نشود نمی تواند نقش واقعی خود را ایفا کند. متاسفانه بسیاری از زنان نیز بدینگونه می اندیشند که نقش واقعی آنان، شوهرداری، بچه داری، و خلاصه به گونه ای برآورده ساختن نیازهای مرد است.
البته هم زن به مرد و هم مرد به وجود زن نیازمند است و واقعیت اینست که زن و مرد می توانند و باید مکمل یکدیگر باشند. ولی این ارتباط باید در شرایط برابری حقوق طرفین و در عین حال استقلال مادی و معنوی هر دو طرف باشد تا نیاز اقتصادی یا نیاز به اتکای مادی و معنوی موجب تحمیل و اجبار به برقراری چنین ارتباطی نگردد. ارتباط زناشویی باید داوطلبانه و در شرایط آزادی کامل انتخاب هردو طرف و بدور از نیاز مادی و هرگونه اجبار صورت گیرد. برای رسیدن به چنین هدف والایی باید زنان بتوانند همانند مردان استقلال مالی داشته باشند و بتوانند بدون نیاز مالی به مردان نیاز های معیشتی خود را تامین کنند. تنها در چنین شرایطی است که می توان صحبت از آزادی انتخاب همسر بدور از هر گونه تحمیل و اجبار کرد.
جامعه سرمایه داری که در مقطعی از رشد خود، به دلیل نیاز به نیروی کار فراوان و ارزان، زنان را به عرصه تولید و لاجرم به عرصه اجتماع کشاند، به دلایل مختلف خود اکنون بازدارنده آنان از رسیدن به حقوق برابر اجتماعی گشته است. در درجه نخست سرمایه داری از نابرابری زنان با مردان در جهت استفاده از ارزش اضافی نسبی به صورت پرداخت دستمزد کمتر در مقابل کار مساوی نسبت به مردان بهره مند می گردد. جنبه دیگر این قضیه اینست که در بسیاری از موارد نیز نفع سرمایه داری در این است که زنان در خانه بمانند و خانه داری کنند تا هزینه های زندگی مزدکاران مرد پایین بماند و در نتیجه نیروی کار ارزان باشد و از طریق پایین نگهداشتن میزان کار لازم ارزش اضافی نسبی افزایش یابد.
از طرف دیگر در جوامع سرمایه داری که همه چیز را به کالا برای فروش و کسب سود تبدیل می کند، زنان نیز به کالایی تبدیل شده اند که به شکل نهان و آشکار مورد مبادله و خرید و فروش قرار می گیرند؛ به گونه ای که همواره تصور می کنند در مزایده ای مورد معامله قرار گرفته اند و باید به بالا ترین رقم وپیشنهاد به فروش برسند. از شکل آشکار فحشا که علناً بر روی زنان نرخ گذاری می شود و متناسب با میزان زیبایی و جوانی آنان قیمت های متفاوتی پیدا می کنند هم که بگذریم، چک و چانه هایی هم که بر سر میزان مهریه یا مقدار دارایی های داماد در خواستگاری های رسمی و "آبرومندانه" زده می شود شکل دیگر همان معامله گری و کالاوارگی زن را در جوامع سرمایه داری و پیش سرمایه داری به نمایش می گذارد.
از جامعه ای که در آن افراد به زن به عنوان طعمه جنسی نگاه می کنند که باید کاملاً پوشیده بماند یا اصلاً در خانه بماند و در جامعه حضور پیدا نکند- و اگر این دو حاصل نشد مردان مختارند که هر برخوردی را با او داشته باشند-، تا رسیدن به جامعه ای که زن در آن آزادانه و بدون آنکه احساس کند مطمح نظر شهوت آلود و مزایده ای قرار گرفته است و می تواند به عنوان عضو کاملاً برابر حقوق جامعه در هر محفل و مجلسی همانگونه که مردان شرکت می کنند او نیز حضور داشته باشد و به فعالیت مفید اجتماعی بپردازد، راه درازی است که باید پیموده شود. این راه با آگاهی دادن به افراد جامعه و حضور شهامت آمیز زنان و تحمیل وجود واقعی خود به عنوان عضو مفید اجتماع و نه وسیله لذت جویی مردان هموار می گردد.
در جوامع پیشرفته سرمایه داری، در اثر مبارزات طولانی زنان آگاه گام های بزرگی در راه رسیدن به این اهداف برداشته شده است. اما باید پذیرفت که رهایی زن به گونه ای عمیق با ماهیت نظام سرمایه داری که در آن به همه چیز منجمله زنان و حتی پسران جوان به عنوان کالا نگریسته می شود در تناقض است. لذاست که مبارزه در راه رهایی زن با مبارزه با جامعه سرمایه داری به نحو گریزناپذیری در هم گره خورده است. البته زنان نمی توانند دست روی دست بگذارند و تصور کنند تا جامعه سرمایه داری وجود دارد آنها نمی توانند به هیچ حقی دست یابند. بلکه مبارزه در راه رهایی زن باید گام به گام و تدریجی باشد و به همان گونه که در جوامع سرمایه داری پیشرفته زنان دستاوردهای ارجمندی در این زمینه کسب کرده اند، زنان جامعه ما نیز با تحمیل خواسته های خود به جامعه به همراه مبارزات صنفی و گروهی در قالب سازمان های غیر دولتی (NGO) خواهند توانست در این راه به پیروزی هایی نائل آیند.
در جامعه ایران زنان از بسیاری از حقوق ابتدایی خود محروم مانده اند و حتی در مواردی برخی از حقوقی را هم که در طی سالیان طولانی مبارزه به دست آورده بودند، در مقطع فعلی یا از کف داده اند یا دارند از دست می دهند. از این رو مبارزه در راه به دست آوردن این حقوق ابتدایی نه تنها وظیفه عموم زنان است؛ بلکه همچنین این وظیفه بر دوش مردان فرهیخته و آگاه نیزکه نسبت به رشد و توسعه عدالت جویانه و فرهنگی جامعه خود احساس مسئولیت می کنند، سنگینی می کند.
رفع برخورد تبعیض آمیز با زنان، آزادی پوشش، آزادی انتخاب شغل و همسر، حق طلاق و حق حضانت فرزندان از جمله حقوق اولیه ای است که زنان جامعه ما برای آن مبارزه می کنند. حمایت از این مبارزات وظیفه ای است که نه زنان و نه مردان آزاده نمی توانند از آن شانه خالی کنند. حضور آزادانه زن در عرصه های مختلف اجتماعی مثل علم، فرهنگ، هنر، سیاست، اقتصاد و تولید، سرمایه گران بهایی است که اجتماع امروزی بشر نمی تواند از آن چشم بپوشد. افزایش حضور زنان و استفاده از این سرمایه می تواند ما را به نتایج درخشانی در عرصه توسعه اجتماعی و اقتصادی نائل گرداند.

شاهین درویش
18/12/84