جمعه، مرداد ۰۸، ۱۳۹۵

تغییر و راست های افراطی

دوستان! داشتم به این موضوع فکر می کردم که چگونه است که نیروهای راست افراطی در سراسر جهان (حداقل آنجا ها که من اخبارش را دنبال می کنم) همگی خواهان تغییر شده اند و مانند و حتی بیشتر از نیروهای چپ (غیر افراطی) دم از تحول، تغییر و حتی دفاع از محرومان و انقلاب می زنند. نتیجه ای که من به آن رسیده ام این است که جو دنیا به گونۀ بی سابقه ای به سمت چپ حرکت می کند و توازن نیروها علی رغم آن که هنوز نشانه ای آشکار از قدرت گیری چپ در آن قابل مشاهده نیست به صورتی بطئی و کند ولی نسبتاً مداوم به این سمت می رود، به گونه ای که کم حوصله ترین، پرخاشجو ترین و مدعی ترین نیروهای راست را به واکنش وا می دارد. اینکه نیروهای چپ افراطی هم تا حدود زیادی در همین مسیر قرار می گیرند و نیروهای جوان به خصوص از اقشار خرده بورژوازی هم علی رغم میل و خواست خود به صورت متحد همین نیروهای راست مدافع سرمایه داری و در باطن وضع موجود قرار می گیرند، چیز چندان جدیدی نیست، ولی گستردگی این گرایش در بین نیروهای راست قابل تأمل است. برای مثال وضعیت حزب جمهوریخواه ایالت متحدۀ آمریکا را در نظر بگیرید که در نهایت به یک راست افراطی بی کله مجوز داد که در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری پیش رو به مصاف دمکرات ها برود.


در همین فیس بوک من برای این که از نظرات نیروهای راست با خبر باشم چند صفحه ای از تی پارتی و جمهوریخواهان و امثال آنها را لایک کرده ام و چیزی که مشاهده می کنم غیرقابل باور است. اغلب این صفحه ها چنان از وضعیت موجود انتقاد می کنند، که در دهه های شصت و هفتاد میلادی نیروهای چپ به این شدت انتقاد نمی کردند. در واقع اگر من ماهیت این صفحه ها را نمی شناختم تصورم این بود که این صفحات متعلق به حزب کمونیسست و مارکسیست ها یا تروتسکیست ها یا آنارشیست هاست. ولی مسئله این نیست؛ مسئلۀ اصلی روند کلی سیر حوادث و توازن شکنندۀ نیرو ها بین چپ و راست و عدم رضایت اغلب ناشکیبایانۀ خودمحور ترین، جنجالی ترین و شاید هم با اندک احتمالی با هوش ترین نیروهای راست از این فرآیند و روند است.


اگرچه این گونه تحلیل ها برای طبقۀ کارگر، زحمتکشان و محرومان در رنج از نظام سرمایه داری نان و آب نمی شود و نمی توان از آنها خواست که از خود شکیبایی نشان دهند و مبارزات صنفی برای بهبود وضعیت زندگی خود را آغاز نکنند و یا پی نگیرند، ولی از نیروهای سیاسی روشنفکر و متفکر چپ می توان انتظار داشت که در شرایط زمانی یا مکانی که چنین ارزیابی هایی وجود دارد، از خود سعۀ صدر بیشتری نشان دهند، در مورد سخنان، موض گیری ها و نوع کنش سیاسی و اجتماعی خود دقت بیشتری به خرج دهند و به طور کلی شکیبایی بیشتری از خود بروز دهند و مراقبت کنند که نا خواسته در جبهۀ راست افراطی امثال ترامپ ها، ماری لوپن ها و امثال آن ها قرار نگیرند.


به نظر نگارنده، جهان در یک نقطۀ عطف تاریخی قرار دارد که با معیارهای دوره های تاریخی (و نه معیار عمر یک انسان) می تواند در مدتی نه چندان دراز، به تغییری بنیادین در آن بیانجامد. از همین روست که دیگر نیروهای چپ با نیروهای هوادار مبارزۀ مسلحانه و به خصوص تروریستی دنیا، جنجال آفرینان، هوچی گران، آنارشیست ها و برهم زنندگان ناشکیبای نظم موجود، نه تنها احساس غرابت و نزدیکی نمی کنند، بلکه خود را دقیقاً در نقطۀ مقابل آنها می یابند.


منوچهر خاکی
8 مرداد 1395