جمعه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۳

چپ و حوادث غزه


چپ به دنبال عدالت است - بگذار لیبرال ها هرچه می خواهند بگویند و هر بحث فلسفی را که می خواهند پیش بکشند. از این رو در مقابل هرگونه تضادی در جامعه که ریشه آن به بی عدالتی و ستم باز گردد، نمی تواند بی تفاوت باشد. و از آن جهت که انسان را ذاتا شایسته عدالت می داند و برای انسان های ستم کش در سراسر دنیا احترام قائل است و نسبت به ستم و رنج در سراسر دنیا فارغ از مرزهای قراردادی جغرافیایی، نگران و حساس است و خود نیز از انسان های آگاه و مسئول در سراسر جهان همین انتظار را دارد که نسبت به رنج و ستمی که به او و هموطنانش روا داشته می شود، حساس و نگران باشند و واکنش نشان دهند، طبیعتا در برابر هر حادثه ای که هم نوعانش را در هر کجای دنیا در رنج و عذاب قرار دهد، مسئولیت دارد. همان گونه که نسبت به تبعیض حقوق زنان و ستم در حق کارگران، نگران و مسئول است. البته نیروی چپ باید در برابر هر تضادی که در هر جای دنیا وجود دارد و با توجه به سوابق تاریخی آن تضاد، موضع داشته باشد. اما واکنش نشان دادن به تضاد های متعدد و متفاوت در سراسر دنیا، نه ممکن و نه مطلوب است و الاهم و فی الاهم کردن تضاد ها و واکنش نشان دادن نسبت به آن ها در چارچوب استراتژی و تاکتیکی که هر نیروی چپ برای خود تبیین نموده است از ضروریات است.
با این مقدمه می خواهم به این نتیجه گیری برسم که چه حادثه ای در جهان میتواند از حادثه ای که هم اینک در غزه در جریان است، مهم تر و حیاتی تر باشد. کشته شدن بیش از هزار و پانصد نفر از مردم غیر نظامی و بی سلاح، زخمی شدن و بی خانمان شدن عدۀ به مراتب بیشتر از مردمی که سالیان سال است در رنج به سر می برند و علاوه بر آنکه از زمین آبا و اجدادی شان محروم شده اند، سال هاست در اثر محاصره، در شرایط کم غذایی و کم آبی به سر می برند.
من هرگز هوادار گروه های تندرویی مانند حماس نبوده ام و بر طبق نظر رابرت درایفوس در کتاب بازی  شیطانی، و برخی شواهد دیگر، معتقدم این گونه گروههای تند رو، حتی اگر توسط خود اسرائیل و راست جهانی تشکیل نشده باشند هم، نیروهای راست افراطی از وجود آنها خرسندند و ازحرکات نسنجیده آن ها برای اعمال تجاوزکارانه خود بهره برداری می کنند. اما این جا نکاتی وجود دارد؛ اول این که اقدامات تجاوز کارانه و جنایت کارانه راست افراطی اسرائیل موجب محبوبیت گسترده حماس و گروه های مشابه شده است و موجب شده است که این گروه ها، از حالت گروهک های محدود تروریستی بیرون بیایند و واقعاً پایگاه مردمی گسترده ای بیابند که به آنها این ظرفیت را میبخشد که به سازمان های سیاسی مسئول تبدیل شوند که بتوانند در مذاکرات صلح شرکت کنند. از طرف دیگر افراطی گری در طرف اسرائیل، مردم فلسطین وحتی نیروهای دلسوز جهان را کم کم به این نتیجه میرساند که گویا مسئله فلسطین راه حل غیر نظامی ندارد و فقط باید از طریق جنگ حل شود که البته از نظر من این بسیار خطرناک است، نه تنها برای فلسطین بلکه برای کل خاورمیانه و حتی جهان.
در این بین به نظر بنده کاری که از نیروهای مسئول چپ و غیر چپ ولی انسان دوست در جهان برمی آید گسترش و شدت بخشیدن به کمپین توقف جنایت و رسیدگی به وضعیت زندگی غیر قابل تحمل مردم تحت محاصره غزه است برای پدیدار شدن شرایطی مناسب جهت پیگیری مذاکرات صلح مورد قبول طرفین.

چه چیزی در جهان اولویت بیشتری نسبت به اعمال فشار بر روی دولت راست گرای ناتانیاهو دارد برای توقف عملیات نظامی که بسیاری از ناظران بیطرف و کارشناسان سیاسی و خبری از آن به عنوان نسل کشی و جنایت جنگی نام می برند؟