جمعه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۵

امپریالیسم

امپریالیسم مرحله پیشرفته جامعه سرمایه داری است. در این مرحله سرمایه داری از دوران رقابت آزاد وارد مرحله انحصاری می شود. در اواخر قرن نوزدهم حکومت انحصارها در جوامع سرمایه داری پیشرفته جایگزین رقابت آزاد شد.
در پایان قرن نوزدهم تغییرات فنی چشمگیری در صنایع فلزی، شیمیایی و ماشین سازی روی داد. ظهور شیوه های جدید ذوب فلزات راه را بر کارخانه های عظیم فولاد و فلز سازی گشود. افزایش محصول فولاد، تکامل بیشتر ماشین سازی و احداث راه آهن را ممکن ساخت. با کشف و اختراع انواع جدید ماشین: دینام، موتور، با خاصیت احتراق داخلی، توربین بخار، دیزل، تراموا، اتومبیل، لکوموتیو دیزل و هواپیما انگیزه ای بود برای رشد تولیدات صنعتی و گسترش حمل و نقل.
در حالی که در نیمه قرن نوزدهم رشته های صنعتی سبک در تولیدات صنعتی: به طور عمده نساجی، متداول بود، در اواخر قرن نوزدهم نقش عمده بر عهده صنایع سنگین: ذوب فلز، ماشین سازی، استخراج معادن، صنایع شیمیایی و برق بود که تجهیزات غول آسا و احداث کارخانه های عظیم آن نیاز به سرمایه بزرگ دارد. تکامل نیروهای مولد و روابط تولید در طی دوره سرمایه داری غیر انحصاری، راه را برای گذار به امپریالیسم هموار نمود. پیدایش امپریالیسم نتیجه تمرکز و انباشت سرمایه در طی دوره رقابت آزاد در دستان گروهی از بزرگترین سرمایه داران از طریق ورشکستگی و نابودی سرمایه داران ضعیفتر و کوچکتر بود. در این مرحله سرمایه داران بزرگ برای کنترل بازار، جلوگیری از بحرانهای اضافه تولید و بالا نگه داشتن سطح قیمت ها با یکدیگر متحد شدند و انحصارات سرمایه داری را تشکیل دادند.
خصوصیات اقتصادی زیر مشخصات امپریالیسم را تشکیل می دهد:
1- تمرکز تولید و سرمایه که نتیجه آن ایجاد انحصاراتی است که در زندگی اقتصادی نقش تعیین کننده دارند.
2- یکپارچگی سرمایه مالی و صنعتی و ظهور یک الیگارشی مالی بر پایه "سرمایه مالی"
3- صدور سرمایه که متمایز از صدور کالا، اهمیت ویژه ای کسب می کند.
4- تشکیل اتحادیه های انحصاری بین المللی سرمایه داران که جهان را میان خود تقسیم می کنند.
بانک ها نقش ویژه و حساسی را در جامعه سرمایه داری ایفا می کنند. عمل اساسی و اولیه بانک ها عبارت است از میانجیگری در پرداخت ها. بدین مناسبت بانک ها سرمایه پولی غیر فعال را به سرمایه سودآور مبدل می کنند و انواع عواید پولی را جمع آوری نموده و آن را در اختیار طبقه سرمایه دار می گذارند.
به تدریج که معاملات بانکی توسعه می پذیرد و در دست عده قلیلی از موسسات تمرکز می یابد، بانک ها نیز نقش ساده میانجی گری را رها کرده و به صاحبان انحصارات پرقدرتی تبدیل می شوند که تقریباً تمام سرمایه پولی جمیع سرمایه داران و کارفرمایان کوچک و نیز قسمت اعظمی از وسایل تولید و منابع مواد خام در یک کشور و در یک سلسله از کشورها در اختیار آنان قرار می گیرد. این جریان تبدیل عده کثیری از میانجیان ساده به مشتی صاحب انحصار، یکی از پروسه های اساسی رشد سرمایه داری و رسیدن آن به مرحله امپریالیسم است.
تراکم تولید مستقیماً به انحصار منجر می گردد. برای موسساتی که از همه بزرگتر و متکی به سرمایه کلان هستند، مشکل است که یکدیگر را در مبارزه رقابت آمیز شکست دهند. در چنین شرایطی برای سرمایه داران بزرگ ممکن و لازم است که به منظور تقسیم بازارهای فروش، منابع مواد خام، تثبیت قیمت ها و غیره، بین خود قراردادهایی منعقد سازند. انحصار قراردادی بین چند سرمایه دار یا اتحادیه چند سرمایه دار است که تولید و فروش بخش اعظم کالاهای معینی را تحت کنترل خویش دارند. این اتحادیه ها دارای هر شکلی که باشند همه یک هدف دارند: به دست آوردن حداکثر ممکن سود. اشکال مختلف انحصارات عبارتند از: کارتل، سندیکا، تراست، کنسرن.
ایدئولوگهای بورژوازی ادعا می کنند انحصار به رقابت پایان می دهد. واقعیت اینست که در عمل انحصارات رقابت را از بین نمی برند، زیرا:
1- اگرچه انحصارات، اقتصاد سرمایه داری را تحت تسلط خود دارند، انحصار صد در صد که سرتاسر یک رشته صنعتی را در بر گیرد، نادر است بنابر این، در واقع مبارزه رقابت آمیزی بین انحصارات و آن سرمایه دارانی که به این انحصارات تعلق ندارندوجود دارد. در این رقابت، انحصارات کلیه وسایل ممکن را به کار می برند تا سرمایه داران خارج از انحصار را وادار به الحاق به انحصار نمایند. در این صورت، ورشکستگی کامل تنها راه دیگری است که وجود دارد.
2- رقابت در داخل خود انحصارات هم ادامه می یابد. اعضای کارتل ها و سندیکاها برای به دست آوردن بازارهای بهتر و سهم بیشتر در تولید با یکدیگر می ستیزند. در تراست ها و کنسرن ها، سرمایه داران بر سر پست های مهم، بر سر سهام فائقه و توزیع سود با یکدیگر کشمکش دارند. مبارزه در داخل یک انحصار اغلب مخفی و زیر سرپوش انجام می گیرد و فقط در موارد کمی آشکار گردیده و منجر به متلاشی شدن انحصار می گردد. وقتی چنین اتفاقی افتاد، ممکن است انحصار جدیدی به جای انحصار پیشین تشکیل گردد.
3- بین انحصارات گوناگون در یک رشته واحد صنعت وقتی بیش از یک انحصار وجود داشته باشد، رقابت خواهد بود.
4- در عصر امپریالیسم، رقابت بین انحصارات رشته های مختلف صنعت، شدتی خاص می یابد.
رقابت در دوره امپریالیسم نه فقط از میان نمی رود بلکه برعکس سبعانه تر و مهلک تر می گردد. میان اتحادیه های انحصاری در داخل خود و میان انحصارات و موسسات غیر انحصاری مبارزه رقابت آمیز وجود دارد. در مورد آنهایی که به انحصارها تسلیم نمی شوند از هر نوع روشی برای فشار برآنان تا حد ورشکستگی استفاده می گردد. در مبارزه شدید میان انحصارها همه وسایل غیر عادلانه، رشوه، تجاوز، باج، خرابکاری و هر اقدام جنایتکارانه دیگر و حتی حذف فیزیکی رقبا به کار گرفته می شود.
در طی دوره امپریالیسم همه شئون زندگی زیر سلطه گروه کوچکی از بزرگترین اشراف مالی است که سر رشته اقتصاد و سیاست کشور در دست آنهاست. این گروه کوچک بانکدارها و صاحبان صنایع یک قدرت متمرکز مالی قدرقدرت را تشکیل می دهند.
در دوره امپریالیسم صدور سرمایه وسیله اصلی بهره کشی منتظم بیشترین بخش جهان به دست چند کشور سرمایه داری پیشرفته می گردد. صدور سرمایه به دو شکل اساسی صورت می گیرد: نخست به صورت سرمایه مولد که شامل سرمایه گذاری در صنعت، کشاورزی، حمل و نقل و ثانیاً به صورت سرمایه مالی، یعنی وام به حکومت ها و اعتبارات خصوصی. علی رغم اشکال متفاوت صدور سرمایه، صادر کنندگان آن هدف یکسانی دارند: تحصیل سودهای عالی انحصاری.
امپریالیستها به موازات استثمار نیروی کار کشورهای خود، مزدکاران و زحمتکشان کشورهای عقب مانده و در حال توسعه را نیز از طریق غارت منابع طبیعی آنان، صدور کالا و به خصوص صدور سرمایه استثمار می کنند. امپریالیسم با تحمیل الگوهای توسعه مطابق منافع خود به کشورهای در حال رشد مانع از توسعه درونزای آنان موافق با خصوصیات و نیازمندیهای خویش می شود و آنان را به صورت زائده ای از سیستم سرمایه داری جهانی در می آورد که فقط در صورت برآوری نیازها و سودآوری برای کشورهای سرمایه داری پیشرفته قادر به ادامه حیات هستند.
علاوه بر آن تسلط سرمایه داری انحصاری بر اقتصاد و بازار کشورهای در حال رشد، موجب ورشکستگی و نابودی صنایع ملی در این کشورها می گردد. امپریالیسم عرصه را بر اقتصاد کشورهای در حال رشد به گونه ای تنگ می کند که در این کشورها سرمایه داری فقط به صورت انگلی، دلالی و وابسته به انحصارات سرمایه داری قابل دوام می شود و لذا در شرایط تسلط انحصارات امپریالیستی، سرمایه داری ملی به خصوص در عرصه های صنعتی و مولد، روز به روز ضعیف تر می شوند و در نهایت محکوم به نابودی اند.
امپریالیسم جهانی به سرکردگی ایالات متحده آمریکا، انواع و اقسام ترفند ها از تحمیل سیاستهای اقتصادی نولیبرالی و مطابق الگوهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول تا لشگر کشی نظامی مستقیم و آشکار را برای سلطه هرچه بیشتر بر کشورهای در حال توسعه به کار می گیرد. سلطه امپریالیسم بر این کشورها نه تنها نتیجه مثبتی به بار نمی آورد، بلکه مانع از توسعه طبیعی و درونزای آنان نیز می گردد. تبعات این وضعیت فقر و فلاکت اقشار وسیعتری از مردم این کشورها، عقب ماندگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آنان به همراه هزاران مشکل ریز و درشت دیگر می باشد.
از این رو مبارزه با امپریالیسم برای نیروهای چپ جهان به خصوص در کشورهای در حال توسعه از اهمیت اساسی برخوردار است. در کشورهایی نظیر ایران که هم اینک در معرض مداخله جویی و خطر تهاجم نظامی و سلطه مستقیم امپریالیسم قرار دارند، مبارزه ضد امپریالیستی حساسیت ویژه و چند وجهی را داراست. در چنین شرایطی مبارزه در راه دمکراسی و حقوق بشر ضمن اهمیت آن نباید مبارزه ضد امپریالیستی را تحت شعاع خود قرار دهد. مبارزه برای دمکراسی اگر منجر به همسویی و هم نوایی جدی با امپریالیسم گردد، راهی جز به سراب و ناکجا آباد نخواهد برد.
چپ دمکرات ضمن دفاع اصولی و جدی از دمکراسی و خواسته های عدالت جویانه زنان و مردم زحمتکش در ایران، هرگونه مداخله جویی امپریالیسم و به خصوص تجاوز نظامی به خاک کشورمان را محکوم می نماید.

منابع:
امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری – ولادیمیر ایلیچ لنین، ترجمه محمد پورهرمزان
علم اقتصاد- پ. نیکی تین ، ترجمه ناصر زر افشان
زمینه تکامل اجتماعی- د. ک. متروپولسکی، ی.ا. زوبریتسکی، و.ل. کروف ترجمه پرویز بابایی

شاهین درویش

1/2/85