دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۵

بمب باران نیروهای سوریه توسط نیروی هوای ایالات متحده

به خیال خود این بار هم همه چیز را خوب طراحی کرده بودند و چیدمان نظامی، سیاسی و رسانه ای کامل بود. داعش ظهور می کرد، سبعانه ترین جنایات را مرتکب می شد، مناسبات منسوخ مانند برده داری و بردگی جنسی زنان را احیا می کرد. خواب را از چشمان مردم خاورمیانه می ربود و از طرف دیگر از نظر نظامی هم دولت های یاغی را تضعیف و مستأصل می کرد، نیروهای نظامی ایالات متحده و ناتو هم کج دار و مریز با آنها برخورد می کردند تا هم آن ها را به عنوان وحشی های ضد غربی به خورد خلایق بدهند تا کسی هر چقدر هم دل پری از امپریالیسم داشته باشد، از ترس داعش و امثال آن و یا اینکه همراه و هم رأی آنان تلقی شود، دم بر نیاورد و هم با وسیلۀ آنها دولت های نا فرمان را بر سر جای خودشان بنشانند و جنگ های ویرانگر را تا جایی که لازم دارند ادامه دهند و پس از اتمام تاریخ مصرف داعش، نیروهای "معتدل و میانه روی دمکراسی خواه"، امثال القاعده و جبهه النصرت و فتح شام و جیش العدل و سایر دست نشانده های خود و شعب مختلف اخوان المسلمین را باد رسانه ای کنند و با حمایت نظامی به جان بقایای داعش و حکومت های نافرمان منطقه بیاندازند و به موقع خود حکومت های اسلامی تحت فرمان خود به وجود آورند و همه را تحت پوشش اسلامی و مذهبی در حلقۀ گوش به فرمانان مطیع خود قرار دهند و خیالشان از هر جهت از سمت خاورمیانه جمع و راحت شود تا به سراغ چین و روسیه بروند و دمکراسی بازی را به آنجا بکشانند تا تمدن را در آن سمت ها هم نابود کنند و سرنوشت یوگوسلاوی و جدید تر، اکراین فلک زده را برای آنها هم رقم بزنند؛ اما یک دفعه چند تا بلای ناگهانی بر سرشان آوار شد از اسنودن و آسانژ و وارجی های غیر قابل کنترل هیلاری کلینتون و دوستی های خاله خرسۀ ترامپ که بگذریم، مهمترین و عمده ترینش بیدار شدن خرس قطبی از خواب زمستانی و خیزش پوتین به نمایندگی از مردم روسیه با روحیه جریحه دار شده شان بود، که احساس می کردند گام به گام به سمت مستعمره شدن پیش می روند و به همراه سوسیالیسم واقعاً موجود، موجودیت وشرف و استقلال و غرور و مناعت طبع و دار و ندارشان را به غرب و به خصوص ایالات متحدۀ آمریکا واگذار کرده اند، و یا باید جایی در مقابل ایالات متحده بایستند و یا برای همیشه باید رؤیای استقلال و قدرت جهانی شدن و دست از دنباله روی غرب و آمریکا برداشتن را فراموش کنند و همچون رؤیای بعید یا خاطره ای از گذشته های دور مانند ایرانیان که در اوج فلاکت و بینوایی فخر به دوران غبار تاریخ گرفته و نا روشن هخامنشی می کنند، با یادگار های پطر کبیر و یکاترینا و تزارهای باد به غبغبِ مغرورِ گذشته خوش باشند و غرور زخم خورده و حقارت های بر شانه هایشان سوار شده را این گونه التیام بخشند. آری این بیداری و خیزش ملت روسیه با سردمداری پوتین نفس کشیده در فضای قدر قدرتی اتحاد شوروی بود که او را به عرصۀ مقابله مستقیم در سوریه با گروههای تند رو اسلامی اعم از داعش و القاعده و فتح شام و.... سایر گروههای سلفی و بنیاد گرا و .... کشاند تا هم معادلات آمریکا و اروپا را به هم بریزد و هم بازار منتفعان منطقه ای این سیاست ها یعنی اسرائیل و عربستان و ترکیه را به کسادی بکشاند. و حالا خشمشان را با حملۀ مستقیم به نیروهای نظامی سوریه که در حال مبارزه و نبرد رو در رو با داعش هستند، نشان می دهند و مانند بزدل ها اهدافشان را در پشت پردۀ جهالتِ ندیدیم و نفهمیدیم و تقصیر آستینمان بود و از این حرف ها پنهان می کنند، و نیروهای سوریه را با همراهی اسرائیل بمباران می کنند و دهها نفر را کشته و صدها نفر را زخمی می کنند تا داعش توان و جرأت یابد که دوباره پیش روی را از سر گیرد.

منوچهر خاکی
29/06/1395

هیچ نظری موجود نیست: