جمعه، اسفند ۱۵، ۱۳۹۳

انتخابات و حقوق شهروندی


اصل شصت و دوم قانون اساسی
مجلس شورای اسلامی از نمایندگان «ملت» که به طور مستقیم و با رأی مخفی انتخاب می شوند تشکیل می گردد.
شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و کیفیت انتخابات را قانون معین خواهد کرد.

مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات یکی از بنیادی ترین حقوق شهروندی است. البته شاید حق رأی دادن اولین و در اولویت ترین جنبۀ مشارکت سیاسی باشد. مردم ایران، به خصوص اکثریت خاموشی که معمولاً با انگیزۀ واقعی در انتخابات شرکت نمی کردند و تا سالها بسیاری آن را نه حق و نه وظیفۀ خود به حساب می آوردند؛ و برخی هم فقط وظیفۀ خود (بیشتر شرعی) می دانستند، اهمیت شرکت تک تک خود و تأثیری را که می توانستند بر روی انتخابات و رویدادهای پس از آن بگذارند را چندان درک نمی کردند یا اهمیت زیادی به آن نمی دادند. حداقل از انتخابات ریاست جمهوری سال 76، تودۀ مردم و از جمله روشنفکران و صاحبان اندیشۀ سیاسی دگراندیش متوجه اهمیت حضور خود و امکان تأثیرگذاری- حداقل در خود روند انتخابات شدند- و بسیاری از مردم و فعالان مدنی و سیاسی که به دلیل نیافتن راه دیگری برای تغییر و تأثیر گذاردن بر روند رویدادها، سرخورده و منزوی شده بودند، راه جدیدی برای این منظور پیدا کردند. در سیر حوادث پس از خرداد 76 هم تجربۀ کافی کسب کردند که حضور یا عدم حضور آنها – البته در چارچوب امکانات عملاً موجود- تا چه اندازه می تواند در روند امور جاری سیاسی و سرنوشت تک تک آحاد مردم موثر واقع شود. این جدال در انتخابات 92 با وجود همۀ سرخوردگی های ناشی از انتخابات پیشین و سیر رویدادهای پس از آن به اوج خود رسید و دیدیم شرکت هرچند مردد بخشی از نیروهای تحولخواه، به هر حال روی انتخابات تأثیر گذاشت. سیر رویدادهای پس از انتخابات نیاز به بررسی و تحلیلی جداگانه دارد.
امّا حق مشارکت سیاسی فقط شامل رأی دادن نمی شود و حق شرکت کردن در انتخابات به خصوص مجلس، که مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باید متشکل از نمایندگان «ملت» باشد، به عنوان انتخاب شونده نیز از حقوق شهروندی محسوب می شود و این در قانون اساسی نیز به شکلی که عنوان شد، درج شده است. مشارکت سیاسی و از جمله مبارزۀ پارلمانی یکی از اشکال مبارزۀ مسالمت جویانه و مدنی است- گرچه تنها شکل آن نیست. نیروهای سیاسی به خصوص جوانتر ها، برای آنکه نه تنها با مبارزۀ مسالمت آمیز و مدنی آشنا شوند، بلکه در نهایت با نحوۀ ادارۀ امورات جامعه نیز آشنا شوند، نیازمند به مشارکت فعال سیاسی و از جمله مشارکت فعال به عنوان انتخاب شونده و درگیر شدن در عرصۀ مبارزۀ سیاسی و کسب تجارب لازم در این عرصه  میباشند. این در واقع یک بازی برد- برد هم برای نیروهای دگر اندیش و هم حاکمیت است. نیروهای دگراندیش از این راه خواهند توانست کادرهای لازم خود را پرورش دهند و پارلمانتاریست های حرفه ای برای آیندۀ سیاسی خود تربیت کنند. اما فایده هابی هم برای حاکمیت دارد. فایده شرکت گروهها با نظریات مختلف و گرایشهای گوناگون سیاسی در انتخابات و اجازۀ فعالیت دادن به آنها، حداقل برای حاکمیت این فایده را دارد که تمامی این گرایشات بیشتر به سمت راه های قانونی مبارزه گرایش پیدا خواهند کرد و از مبارزات مخفی و غیرقانونی دور خواهند شد. با فرض اینکه حاکمیت به برتری خود در پیروزی جریانهای منتسب به خود در انتخابات، نسبت به حریفان مطمئن است و در این مورد شکی ندارد، این فرصت هم برای حاکمیت پیش می آید، که برتری خود را به شکلی قانونی اثبات کند و به اصطلاح روی خیلی ها را کم کند. اگر هم در این مورد مطمئن نیست یا برعکس مطمئن است که شکست می خورد، که دیگر حقی برای حکومت کردن برای آن باقی نمی ماند. فایده دیگر این است که گروههای هرچند مخالف، اگر در انتخابات شرکت کنند و حتی بتوانند چند کرسی از مجلس را هم به دست آورند، بیشتر با مسائل و مشکلات واقعی و اجرائی کشور آشنا خواهند شد و شاید برخوردهایشان با حاکمیت هم واقعگرایانه تر شود و کمتر مسائل را به شکل ایده آلیستی مطرح کنند. البته مطلوب نهائی ما این است که پارلمانی داشته باشیم که نمایندگان واقعی همۀ اقشار و طبقات و گرایشهای سیاسی، قومی، مذهبی و عقیدتی در آن نماینده داشته باشند- به نسبت جمعیت واقعی هر کدام از اقشار- و مجلس آیینۀ تمام نمای جامعۀ واقعی ایران باشد.
به هر حال مشارکت در این زمینه در هر حد هم که جلو برود، کسب تجربۀ سیاسی است و حتی اگر در اولین مرحله هم، اولین سری شرکت کنندگان از انتخابات حذف شوند و فرصت شرکت در رقابت های انتخاباتی را پیدا نکنند باز دو خاصیت دارد یکی احساس اینکه حقی دارند که دارد از آنها گرفته و ضایع می شود. خاصیت بعدی این است که کسانی که خود را از هم اکنون آماده می سازند که در انتخابات مجلس آینده شرکت کنند، به صورت طبیعی بیشتر پیگیر مسائل سیاسی و جاری و به خصوص اشکال و شیوه های قانونگذاری خواهند شد و این درس و تجربۀ بزرگی برای آنها است.
مطلبی را که مطرح کردم به هیچ وجه جنبۀ شخصی و حتی گروهی و حزبی ندارد. چون اولاً من خود به دلیل نداشتن مدرک دانشگاهی - به دلیل چنانکه افتد و دانی- امکان شرکت در انتخابات مجلس به عنوان انتخاب شونده را ندارم؛ ظاهراً تا آنجا که به یاد می آورم، مجلس هفتم قانونی را به تصویب رساند که فقط افراد دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر می توانند به عنوان انتخاب شونده در انتخابات شرکت کنند، که البته یک مجلس مترقی و مردمی باید این قانون را هم لغو کند تا اقشار و طبقات زحمتکش و پائینتر جامعه، منجمله کارگران و کشاورزان نیز قادر باشند در درون یک مجلس واقعی نماینده داشته باشند. ثانیاً من واقعاً اعتقاد و علاقه دارم که همۀ سلایق و گرایش های سیاسی، عملاً در عرصه حضور داشته باشند و همان طور که گفتم مجلس واقعاً مشت نمونۀ خروار خود جامعه باشد، آنوقت تحلیل ها، ارزیابی ها و اظهار نظر های سیاسی می تواند واقعی و دقیق تر باشد و هرکس هم تکلیف خود را بهتر خواهد شناخت.

 منوچهر خاکی
15/12/1393

هیچ نظری موجود نیست: