یکشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۹۵

تاریخچۀ اول ماه مه (بخش هشتم)

تاریخچۀ اول ماه مه
نویسنده: اَلِگزاندِر تراکتِنبِرگ
ترجمه: منوچهر خاکی


بخش هشتم: نظر انگلس دربارۀ روز اول ماه مه

انگلس در مقدمۀ خود بر چهارمین چاپ آلمانی مانیفست کمونیست،که در روز اول ماه مه 1890 نوشت، با مرور تاریخچۀ سازمانهای بین المللی پرولتاریایی، توجه را به اهمیت روز اول ماه مه بین المللی معطوف می سازد:
"همین زمان که من این سطور را می نویسم، پرولتاریای اروپا و آمریکا در حال بازنگری نیروهای خود است؛ برای نخستین بار در یک ارتش، زیر یک پرچم بسیج شده است و برای یک هدف فوری در حال مبارزه است: یک روز کاری هشت ساعته، که از طریق مصوبه ای قانونی، مقرر شود.....نمایشی را که ما شاهد آن هستیم، سرمایه داران و زمین داران در تمام سرزمین ها را واردار خواهد ساخت، درک کنند پرولتاریای همۀ سرزمین ها، در حقیقت متحد هستند. ای کاش فقط می شد مارکس با من بود تا این را با چشمان خود ببیند!"
اهمیت  تظاهرات همزمان پرولتاریای بین المللی روز به روز برای تخیلات و غرایز انقلابی کارگران در سرتاسر جهان، بیشتر جذابیت پیدا میکرد، و هر سال نسبت به سال قبل شاهد توده های عظیم تری بود که در این نمایش های خیابانی شرکت می جستند.
واکنش کارگران، خودش را در ضمیمۀ زیر به قطعنامۀ اول ماه مه، که در کنگرۀ انترناسیونال در زوریخ با حضور انگلس، به تصویب رسید، نشان می دهد:
"تظاهرات روز اول ماه مه برای روز کاری هشت ساعته در عین زمان به عنوان نمایش ارادۀ مصمم طبقۀ کارگر برای انهدام تمایزات طبقاتی از طریق تحولات اجتماعی و بنابراین پای گذاشتن در راه، تنها راهی که منجر به صلح برای همۀ خلق ها، به صلح در عرصۀ بین المللی می شود، به کار می آید."
رهبران سازشکار احزاب مختلف تلاش کردند از طریق تبدیل روز اول ماه مه به روز استراحت و تفریح، به جای روز کارزار، تظاهرات این روز را تضعیف کنند.از همین روست که آنها همیشه بر روی سازماندهی نمایش های خیابانی در نزدیک ترین یکشنبه به روز اول ماه مه اصرار می ورزند. در روزهای یکشنبه کارگران نباید برای اعتصاب دست از کار می کشیدند؛ در هر حال آنها در حال کار کردن نبودند. برای رهبران سازشکار، روز اول ماه مه فقط یک روز تعطیل بین المللی کارگری بود، روزی برای مراسم مجلل و بازی در پارک های روستاهای دور از مرکز. درخواست قطعنامۀ کنگرۀ زوریخ که روز اول ماه مه باید "نمایشی از ارادۀ مصمم طبقۀ کارگر برای انهدام تمایزات طبقاتی باشد،" به عبارت دیگر نمایش ارادۀ مبارزه برای الغای نظام استثمار و بردگی مزدی سرمایه داری باشد، سازشکاران را به دردسر نینداخت، زیرا آنها خود را مقید به اجرای تصمیمات کنگره های انترناسیونال نمی دانستند.کنگره های انترناسیونال سوسیالیست برای آنها چیزی جز ملاقات هایی برای دوستی و حسن نیت بین المللی، مانند بسیاری دیگر از کنگره هایی که برای جمع شدن هر از گاهی در پایتخت کشورهای مختلف اروپایی در زمان پیش از جنگ، نبود. آنها هر کاری می کردند که دیگران را دلسرد کنند، کنش بین المللی مشترک پرولتاریا را بی اثر سازند، و تصمیمات کنگره های بین الملل را که با افکار آنها مطابقت نداشت، فقط در حد قطعنامه هایی بر روی کاغذ باقی بماند. بیست سال بعد "سوسیالیسم" و "انترناسیونالیسم" این رهبران سازشکار با عریانی تمام، در معرض دید عموم قرار گرفت. در سال 1914 بین الملل در هم شکسته شد، زیرا از همان هنگام تولدش، دانه های انهدامش- گمراهبران سازشکار طبقۀ کارگر- را با خود حمل می کرد.
در کنگره بین الملل در پاریس، سال 1900 قطعنامۀ روز اول ماه مه کنگره های پیشین دوباره مورد تصویب قرار گرفت، و از طریق بیانیه ای مبنی بر اینکه توقف کار در روز اول ماه مه، تظاهرات را مؤثرتر خواهد ساخت، تحکیم یافت. روز به روز نمایش های خیابانی اول ماه مه بیشتر به منزلۀ نمایش قدرت می شد. تعداد کارگران مشارکت کننده در نمایش های خیابانی و توقف کار در روز اول ماه مه، در حال رشد بود. روز اول ماه مه روزی سرخ شد، که هر بار که روز اول ماه مه نزدیک می شد، دوایر ارتجاعی هیئت های حاکمه، در تمامی سرزمین ها، نگاهی شوم بر آن می افکندند.   


هیچ نظری موجود نیست: