پنجشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۵

تاریخچۀ اول ماه مه (بخش یازدهم)

تاریخچۀ اول ماه مه
نویسنده: اَلِگزاندِر تراکتِنبِرگ
ترجمه: منوچهر خاکی


بخش یازدهم: بحران سال 1929

رهبران اتحادیه های کارگری ارتجاعی، با امتناع از آموختن از تجربه، برای نزدیک به یک دهه بعد از جنگ اول جهانی، به جای سازماندهی میلیون ها کارگر سازمان داده نشده و آماده سازی توده ها برای مواجهه با فجایعی که از طریق آنها قرار بود منکوب شوند، مشغول کاشت توهمات در اذهان دربارۀ کامکاری مداوم در تحت نظام سرمایه داری بودند. هنگامی که در اواخر سال 1929، سقوط اقتصادی به وقوع پیوست، و تراست ها و انحصارات تلاش کردند که تمام بار بحران را بر دوش مردم زحمتکش بگذارند، تنها حفاظی که کارگران داشتند، توسل به اعتصاب و کارزارهای توده ای بیکاران بود. به عنوان یک نتیجه از این کارزارها، که این کمونیست ها بودند که نقش رهبری را در آنها ایفا می کردند، این بود که کارگران آمریکایی قادر شدند از وقوع فجایع باز هم بیشتری جلوگیری کنند و حقوق دمکراتیک خویش را گسترده سازند.در عین حال در دورۀ زمانی دهۀ 1930، ثبت نام در «اِی. اِف. آو اِل» و «سی. آی. اُو»، به بالاترین حد خود در تاریخ طبقۀ کارگر آمریکا رسید. راه اندازی «سی. آی. اُو» در سال 1935 و سازمان چابک آن در صنایع تولید انبوه، دستاورد عمده ای از نظر اهمیت تاریخی برای کل جنبش کارگری و کشور بود. در نتیجۀ این خیزش ناگهانی نیروی کار آمریکا، شرایطی به وجود آمد که مسبب یک پیشروی پراهمیت مردم سیاهپوست در امر مبارزه شان برای حقوق برابر شد،  وانگهی بدانوسیله جبهۀ دمکراسی طلبی در ایالات متحده، تقویت شد.
سرمایه داری جهانی، آشفته از جنگ امپریالیستی، انقلاب و یک بحران بی سابقه- همه در فاصلۀ زمانی کوتاه یک دهه و نیم- آشکارا وارد یک بحران عمومی شده بود. رقابت های امپریالیستی که منجر به اولین جنگ جهانی شده بود، تنها از طریق پی آمد های آن، تشدید شد. وانگهی، الغای سرمایه داری در یک ششم از کرۀ زمین، رشد سرسختانۀ مبارزات مستعمرات برای استقلال و عزم رو به رشد کارگران کشورهای سرمایه داری پیشرفته در راستای بهبود بخشیدن استانداردهای زندگی، و حفظ و گسترش حقوق دمکراتیکشان، فقط منجر به افزایش بحران عمومی سرمایه داری می شد. تراست ها و انحصارات در صدد بودند که از شرایط خفقان در زندگی سیاسی و اقتصادی حفاظت کنند و پیشرفت اجتناب ناپذیر تاریخ را از طریق توسل به دیکتاتوری تروریستی فاشیسم، متوقف کنند. انحصارات در فرانسه، انگلستان، و ایالت متحدۀ آمریکا، برای دلگرم کردن حرکت های فاشیستی و ترویج و کمک مالی به فاشیسم، در آلمان شکست خورده و در همۀ کشورهایی که ضعف و پراکندگی طبقۀ کارگر و سایر جناح های مترقی مردم راه را برای پیروزی فاشیسم هموار می کرد، هرچه را که در توان داشتند انجام دادند. همۀ اینها نه تنها حاکی از یک تلاش از جانب سرمایۀ انحصاری در گسترۀ جهانی برای نابودی قرن ها دستاوردهای دمکراتیک بود، بلکه راه مطمئنی برای راه اندازی یک جنگ جدید نیز محسوب می شد.

ادامه دارد...


هیچ نظری موجود نیست: